خدايا كجاي كتاب قانونت نوشته اند
آنكه زخم بر دل عاشق نهاد جرمي ندارد
و آنكه رنج كشيد مي بايست غم خود را تا ابد در دل نهان كند
خدايا دلي داده بودي ، ديگر طاقت بار غم را ندارد
دوش هايم سنگيني مي كنند
كمرم خم شد
قلبم شكست
ساده مي گويم خدايا خسته ام از ماندن
شب و روزم در غم و اندوه سپري مي شود
اگر ميخواهي مرهمي بر زخم دلم بگذراري
مرا ببخش
مرا ببر
مرا از اين زندان غم رها كن
گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 73
بازدید هفته : 420
بازدید ماه : 812
بازدید کل : 92351
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1